آدلر مانند استانیسلاوسکی «طلای نهفته» را در شرایط متن درک کرد. بازیگران به جای یادآوری تجربیات زندگی خود، باید با تصور "شرایط مشخص" صحنه، تجربه عاطفی را تحریک کنند. علاوه بر این، او متوجه شد که 50 درصد کار بازیگر درونی است یعنی (تخیل، احساس، کنش، اراده) و 50 درصد آن بیرونی یعنی (شخصیتپردازی، نحوه راه رفتن، صدا، چهره). بازیگران برای یافتن اینکه چه چیزی برای کاراکتر مفید است، باید شرایط متن را مطالعه کنند و بر اساس آنچه از مطالب فهمیده اند، انتخاب کنند. تکنیک آدلر، مبتنی بر ترکیبی متعادل و عملگرایانه از تخیل و حافظه، بهشدت با معرفی جزئیات ظریف و روشنفکر و تجسم فیزیکی عمیق یک شخصیت شناخته میشود. الین استریچ یک بار گفت: "استلا آدلر چه ترکیب خارق العاده ای بود - الهه ای پر از جادو و رمز و راز، کودکی پر از معصومیت و آسیب پذیری." رابرت بارتون در کتاب «بازیگری: روی صحنه و خارج از صحنه» نوشت: «آدلر ارزش بازیگر وقتی نمایان می شود که خود را در قالب کارکتر قرار می دهد نه برعکس ...استلا آدلر، بیش از هر کس دیگری، به اهمیت متن و تحلیل استانیسلاوسکی تایید و تاکید کرد و همه را از آن مطلع ساخت.